یادی از (سالهای دهه ی 30) آمل -آب
حوصله ی خوندن مطلب آبکی امروز را داريد؟
سلام
چون آب مایه حیات و وطراوت بخش جان است.امروز میخواهم از وضعیت آب آمل و
بخصوص کوچه برزگر در دهه ی 30 بگم.آنموقع همچین نبود که هر لحظه اراده
کردید شیر آب را باز کنید و از آن بهره ببريد. راستش اصلا شیر آبی وجود و
معنی نداشت. گفتنی نیست که آب به منظورهای مختلفی از جمله آشامیدن و پخت
وپز وشستشو ورفت وروب بکار می آید.
آب آشامیدنی شهر عمدتا از چاه و منبعی واقع در اسپه کلا و چند قنات که
تنها دو تا از آنها را در خیابان شاه(ایرائی راسته یا امامرضای فعلی)
یکی نبش کوچه ی دبستان فرسیو و دومی روبروی گاراژ داودی نبش کوچه قبادی
دیده ام ، تامين ميشد.از این قنات ها همواره آبی زلال وشفاف وخنک جاری
بود. مردم با سطل وطناب از آن آب میگرفتند.
تامین کننده آب آشامیدنی کوچه برزگر ، مردی بلند قد با کله ای کم مو
وشاید هم بی مو بنام آقارجب بود.آقا رجب ما که با همان صفت وضعیت مو(
ك.رجب) معروف بود، یک تانکر حدودا هزار لیتری را که در بالای آن دربی
براي پر كردن و یک شیر سماوری برنجی بزرگ که برای تخلیه آب در زیر مخزن
نصب شده بود را بر روی یک گاری سوار نموده ودر کنار آن دو سطل 17 لیتری
معروف به بنزین حلب، را نیز آویزان می نمود. نیروی محرکه ی این گاری یک
اسب نجیب ابلق بود. عمو رجب عزیز از صبح علی الطلوع مخزن آب را گمان کنم
از منبع اسپه کلا وشاید هم از یکی از قنوات پر میکرد و مستقیم به کوچه
برزگر می آورد. او نیاز روزانه ی تک تک همسایه ها را می دانست وگاهی هم
فریاد میزد (آب چاهیه یا آب شاهیه)که این اتفاق معمولا وقتی كه آب اضافه
می آورد، می افتاد. او بر اساس برنامه ویا درخواست مشتری سطل آب را پر
میکرد و به داخل حیاط میبرد و درمنبع آب هرکسی تخلیه میکرد.با بعضی نقدی
معامله مي كرد وبا بعضی حساب چوب خطی ( نه دفتری)داشت، به این صورت که هر
روز به تعداد سطل آب تحویلی ، خطی بر روی چوب آویزان شده در قسمت داخلی
دروازه خانه ها میکشید و هفتگی یا ماهانه طلبش را بر اساس خطهاي چوب خط
دریافت میکرد و چوب خط جدیدی را آویزان میکرد. شیطنت بچه ها گاهی باعث
میشد در فاصله ای که عمو رجب آب به درب خانه ها میبرد ، دست به شیر منبع
میزدند و شیر باز میماند وفاجعه حرام شدن آب وسر وصدای و بد و بیراه گوئی
عمو رجب و فرار و خنده ي بچه شیطان .
هر از چند گاهی هم که بعضی از خانواده ها وسط روز، آب را تمام میکردند و
دسترسی به رجب نداشتند از بانوی عزیز ومحترم و بزرگواری که زحمت کش محله
بود كه متکفل خرج یک دختر ویک پسرش( پسرش بعدا معاون مدرسه ی دو تا از
بچه هایم شده بود) بود، کمک میخواستند . این بانوی زحمت کش با یک (گمه )
کوزه ی بزرگ، برایشان آب می آورد. این بانوی زحمتکش ریز اندام که نامش
را میدانم ولی نمی نویسم به (...... او گیز ) معروف بود.( او گیز یعنی
کسی که از جائی آب میگیرد وبرای کسی میبرد )
و اماآب غیر آشامیدنی کوچه، با یک سیستم منظم جوی که عمدتا آجری بود و
به همه ی خانه های محله وصل بود تامین میشد.در هر خانه ای به فراخور توان
ونیاز ، حوضی حفر شده بود . بعضی آجری یا با ملات شن وسیمان یا پاشاهک
(ملات ماسه وآهک)وبعضی گلی ، بعضی کم عمق ووسیع وبعضی عمیق وکم وسعت. عمق
این حوض ها از یک و نیم متر بیشتر نبود وهریک سوراخی برای تخلیه در زیر
داشت که به آن (پاس) میگفتند.
به هر تقدیر ، آب از سرمنشا رودخانه ی هراز ، برای منطقه ی خاور محله و
کوچه برزگر ، وارد جوی آب شده وتوسط سر میراب ومیراب ها به خانه ها
هدایت میشد. به گونه ای که هیج خانه ای بدون آب نمی ماند، جز مواقعی که
بند اصلی آب در بالای رودخانه هراز به دلیل سیل ویا خراب کاری، دچار
اشکال میشد که آنهم با تلاش شبانه روزی میرابها رفع مشگل میشد.آب جاری در
این جوبها (کله ها)جز در موارد بارندگی سنگین همواره شفاف بود . آب حوضها
هر چند وقت يكبار ، با کشیدن پاس (باز کردن زیراب)تخلیه ودیواره ی حوض
شسته وحداقل یک نیمروز آفتاب میخورد و شب هنگام تا صبح پر میشد .از این
آب برای شستشوی ظرف ولباس وبهداشت شخصی وآب و جارو کردن حياط و آب دادن
به گیاهان استفاده میشد.در کنار این حوض ها معمولا یکی دوتا آفتابه مسی
یا حلبی(لولهنگ)ویا یک جری (آفتابه کوچک کوزهای که برای ادرار کردن مردان
کفایت میکرد) دیده میشد.
در تابستان اکثر افراد خانواده وتحت شرایط کنترل و حفاظت شده، در آن
آبتنی می کردندوبه همین دلیل نام شنا ویا آبتنی را (حوضی)میگوئیم.آنطور
كه يادم مياد، آب لوله کشی شهر در دهه ی 1340 به منطقه ی ما رسید .
اوائل، در خیابانها وسر هر کوچه شیر آب عمومی دو طرفه ای بنام فشاری نصب
کرده بودند .وبعد از آن دادن انشعاب آب به منازل شروع شد.
گرچه در این زمینه هنوز حرفهائی دارم ولی چون میخواهم در مورد آب به دو
نکته اشاره کنم از اطاله ی کلام خودداری میکنم.
1- قدر آب را بدانیم و آز ان بهینه استفاده کنیم و هرگز آنرا آلوده نکنیم .
2-از كساني كه در تشکیلات آب و فاضلاب وبالاخص در بهداشت محیط و در
ارتباط با آب شهر کار میکنند، درخواست می کنم: تلاش نمایند تا آب قابل
شرب و عاری از آلودکی ها و کاملا بهداشتی را به سیستم آب شهر وارد نمایند
تا از بروز بیماری های مرتبط با آب جلو گیری به عمل آید.
دوستدارتان:عبداله قهقائی
سلام
چون آب مایه حیات و وطراوت بخش جان است.امروز میخواهم از وضعیت آب آمل و
بخصوص کوچه برزگر در دهه ی 30 بگم.آنموقع همچین نبود که هر لحظه اراده
کردید شیر آب را باز کنید و از آن بهره ببريد. راستش اصلا شیر آبی وجود و
معنی نداشت. گفتنی نیست که آب به منظورهای مختلفی از جمله آشامیدن و پخت
وپز وشستشو ورفت وروب بکار می آید.
آب آشامیدنی شهر عمدتا از چاه و منبعی واقع در اسپه کلا و چند قنات که
تنها دو تا از آنها را در خیابان شاه(ایرائی راسته یا امامرضای فعلی)
یکی نبش کوچه ی دبستان فرسیو و دومی روبروی گاراژ داودی نبش کوچه قبادی
دیده ام ، تامين ميشد.از این قنات ها همواره آبی زلال وشفاف وخنک جاری
بود. مردم با سطل وطناب از آن آب میگرفتند.
تامین کننده آب آشامیدنی کوچه برزگر ، مردی بلند قد با کله ای کم مو
وشاید هم بی مو بنام آقارجب بود.آقا رجب ما که با همان صفت وضعیت مو(
ك.رجب) معروف بود، یک تانکر حدودا هزار لیتری را که در بالای آن دربی
براي پر كردن و یک شیر سماوری برنجی بزرگ که برای تخلیه آب در زیر مخزن
نصب شده بود را بر روی یک گاری سوار نموده ودر کنار آن دو سطل 17 لیتری
معروف به بنزین حلب، را نیز آویزان می نمود. نیروی محرکه ی این گاری یک
اسب نجیب ابلق بود. عمو رجب عزیز از صبح علی الطلوع مخزن آب را گمان کنم
از منبع اسپه کلا وشاید هم از یکی از قنوات پر میکرد و مستقیم به کوچه
برزگر می آورد. او نیاز روزانه ی تک تک همسایه ها را می دانست وگاهی هم
فریاد میزد (آب چاهیه یا آب شاهیه)که این اتفاق معمولا وقتی كه آب اضافه
می آورد، می افتاد. او بر اساس برنامه ویا درخواست مشتری سطل آب را پر
میکرد و به داخل حیاط میبرد و درمنبع آب هرکسی تخلیه میکرد.با بعضی نقدی
معامله مي كرد وبا بعضی حساب چوب خطی ( نه دفتری)داشت، به این صورت که هر
روز به تعداد سطل آب تحویلی ، خطی بر روی چوب آویزان شده در قسمت داخلی
دروازه خانه ها میکشید و هفتگی یا ماهانه طلبش را بر اساس خطهاي چوب خط
دریافت میکرد و چوب خط جدیدی را آویزان میکرد. شیطنت بچه ها گاهی باعث
میشد در فاصله ای که عمو رجب آب به درب خانه ها میبرد ، دست به شیر منبع
میزدند و شیر باز میماند وفاجعه حرام شدن آب وسر وصدای و بد و بیراه گوئی
عمو رجب و فرار و خنده ي بچه شیطان .
هر از چند گاهی هم که بعضی از خانواده ها وسط روز، آب را تمام میکردند و
دسترسی به رجب نداشتند از بانوی عزیز ومحترم و بزرگواری که زحمت کش محله
بود كه متکفل خرج یک دختر ویک پسرش( پسرش بعدا معاون مدرسه ی دو تا از
بچه هایم شده بود) بود، کمک میخواستند . این بانوی زحمت کش با یک (گمه )
کوزه ی بزرگ، برایشان آب می آورد. این بانوی زحمتکش ریز اندام که نامش
را میدانم ولی نمی نویسم به (...... او گیز ) معروف بود.( او گیز یعنی
کسی که از جائی آب میگیرد وبرای کسی میبرد )
و اماآب غیر آشامیدنی کوچه، با یک سیستم منظم جوی که عمدتا آجری بود و
به همه ی خانه های محله وصل بود تامین میشد.در هر خانه ای به فراخور توان
ونیاز ، حوضی حفر شده بود . بعضی آجری یا با ملات شن وسیمان یا پاشاهک
(ملات ماسه وآهک)وبعضی گلی ، بعضی کم عمق ووسیع وبعضی عمیق وکم وسعت. عمق
این حوض ها از یک و نیم متر بیشتر نبود وهریک سوراخی برای تخلیه در زیر
داشت که به آن (پاس) میگفتند.
به هر تقدیر ، آب از سرمنشا رودخانه ی هراز ، برای منطقه ی خاور محله و
کوچه برزگر ، وارد جوی آب شده وتوسط سر میراب ومیراب ها به خانه ها
هدایت میشد. به گونه ای که هیج خانه ای بدون آب نمی ماند، جز مواقعی که
بند اصلی آب در بالای رودخانه هراز به دلیل سیل ویا خراب کاری، دچار
اشکال میشد که آنهم با تلاش شبانه روزی میرابها رفع مشگل میشد.آب جاری در
این جوبها (کله ها)جز در موارد بارندگی سنگین همواره شفاف بود . آب حوضها
هر چند وقت يكبار ، با کشیدن پاس (باز کردن زیراب)تخلیه ودیواره ی حوض
شسته وحداقل یک نیمروز آفتاب میخورد و شب هنگام تا صبح پر میشد .از این
آب برای شستشوی ظرف ولباس وبهداشت شخصی وآب و جارو کردن حياط و آب دادن
به گیاهان استفاده میشد.در کنار این حوض ها معمولا یکی دوتا آفتابه مسی
یا حلبی(لولهنگ)ویا یک جری (آفتابه کوچک کوزهای که برای ادرار کردن مردان
کفایت میکرد) دیده میشد.
در تابستان اکثر افراد خانواده وتحت شرایط کنترل و حفاظت شده، در آن
آبتنی می کردندوبه همین دلیل نام شنا ویا آبتنی را (حوضی)میگوئیم.آنطور
كه يادم مياد، آب لوله کشی شهر در دهه ی 1340 به منطقه ی ما رسید .
اوائل، در خیابانها وسر هر کوچه شیر آب عمومی دو طرفه ای بنام فشاری نصب
کرده بودند .وبعد از آن دادن انشعاب آب به منازل شروع شد.
گرچه در این زمینه هنوز حرفهائی دارم ولی چون میخواهم در مورد آب به دو
نکته اشاره کنم از اطاله ی کلام خودداری میکنم.
1- قدر آب را بدانیم و آز ان بهینه استفاده کنیم و هرگز آنرا آلوده نکنیم .
2-از كساني كه در تشکیلات آب و فاضلاب وبالاخص در بهداشت محیط و در
ارتباط با آب شهر کار میکنند، درخواست می کنم: تلاش نمایند تا آب قابل
شرب و عاری از آلودکی ها و کاملا بهداشتی را به سیستم آب شهر وارد نمایند
تا از بروز بیماری های مرتبط با آب جلو گیری به عمل آید.
دوستدارتان:عبداله قهقائی
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 13:37 توسط ع.قهقائی
|