يادي از (سالهاي دهه ي 30) آمل -بازی و ورزش
سلام
مجموعه ای از ورزشها، بازی ها، سرگرمی ها وشیطنت های دوره ی بچگی، که
شاهد بودم و به خاطر می آورم.
تذکر:چون طولانی است اگر حوصله ندارید نخوانید.
وقتی در سال 1337 کلاس اول ابتدائی به دبستان فرسیو می رفتم (معلمم آقای
حضوری، حفظه الله بود)، یادم میاد اول حروف الفبای فارسی را به ما می
آموختند.(البته اسم حروف یعنی الف، صاد،عین..) نه صدای حروف، که البته
روش دوم بهتر است.
پس از آن درس اول اینطور شروع میشد:
دارا، آذر ، توپ، عروسک، دارا توپ دارد، آذر عروسک دارد.
این شروع، برای به وجد آوردن بچه ها بود، چرا که هر پسر بچه ای به ذات
خود توپ وتوپ بازی را دوست دارد وهردختر بچه ای فی نفسه، عروسک وعروسک
بازی را. از آنجائیکه اینکونه کارها باعث سر زندگی بچه ها میگردد، بچه
ها وقتی از کلاس فارغ میشدند در ساعاتی که در خونه بودند، به اموری در
همین زمینه های ورزشی وبازی وسرگرمی و شیطنت مشغول بودند. منهم مثل بقیه
ی بچه ها تعلق خاطری به این امورات داشتم به گونه ای که امروز دارم فکر
میکنم تمام آن اعمال همانند فیلمی از جلوی چشمم می گذرد. با توجه به
اینکه چند روز قبل گفته بودم راجع به ورزش در دهه ی 30 چیزهائی در ذهن
دارم ، اکنون فرصتی است تا گوشه هائی از آنرا بنویسم واز دوستان هم سن
وسالم درخواست کنم حتما آنرا تکمیل وتصحیح کنند. بدیهی است دوست دارم بچه
های دهه ی 50 به بعد هم در اینگونه موارد مسائلی را که شاهد بودند
بنویسند تا این بخش از مطالب نیز بصورت تاریخچه ی چند دهساله ورزش ها و
بازي هاي رايج قديم، باقی بماند.
باید گفت در آن دوره بچه ها با هر چیزی (واقعا هر چیزی)خودشان را مشغول
میکردندو از بازی وتفریح لذت میبردند. در ذيل سعی میکنم آنچه را
بخاطردارم بنگارم.
(بازی های دخترانه) که اکثرا در خانه وحیاط انجام میشد اینطور یادم میاد.
-عروسک بازي، (بیشتر عروسک ها را مادران با پارچه وکاموا درست میکردند.
بعدا عروسک های لاکی اومد که مادرها، براشون لباس میدوختند.)
-گردنی درست کردن با بهار نارنج. مخصوص همين فصل. با عطر دل انگيزش
-پا سنگ کا(جريمه ي -اولی قراب- وحشتناک بود ، برنده یک سنگ را میان دو
دستش نگه میداشت وبازنده باید آنرا در می آورد ، اینجا ناخن تیز برنده
خطری جدی برای دست بازنده بود.
-طناب بازی (انفرادی ویا گرو هی)-
لپپر کا (لی لی)، جهنم، ششم
-تپ تپ خمیر ،شیشه ی پنیر، دست كي بالا؟
-خاله بازی -خونه بازی-
( بازی های مشترک دخترها و پسرها)
-وسط دری- تاب بازی - تیله بازی -گل یا پوچ - اسم فامیلی - بیست سوالی-
مشاعره - لال بازی (پانتومیم)-بازی با کاغذ، نظیر کشتی سازی - موشک سازی
– نوع خاصی که کاغذ را به گونه ای تا میکردیم و پس از آماده شدن ونوشتن
کلماتی مثل شاه ، خانم ، آقا ، وزیر و کلمات نازیبائی مثل خر و.....در
سطوح 8 گانه ی آن که با گذاشتن 2 انگشت از هر دست در جوف آن ، به تعدادی
که بازیکن میخواست باز و بسته میکردند و یکی از صفت ها می آمد.(اسم بازی
یادم نیومد) - جوز کا( دووز بازی( .....
(بازیها و سرگرمی های پسرانه)
- از ما بزرگتر ها معمولا در هراز چاک، والیبال بازی میکردند. (تور را
خودشان می بافتند).
والیبال ورزش اول بود - فوتبال تا دهه ی 40 در مرحله ی بعدی بود.
-کشتی که بسیار رایج بود و در هر سن و هر مناسبتي برگزار میشد.
-آبتنی در هراز و شن چال. بزرگترها که بیشتر مهارت داشتند،در شاخه ي شرقي
( زیر نو پل) که هراز به شدت کف کر(پر تلاطم) بود، عملیات محیر العقولی
انجام میدادند.
-خر سواری در ساعاتی که خرکچی ها به خر استراحت میدادند، آمدن خرکچی و
دنبال کردن بچه هاي خر سوار، خیلی هیجان داشت.
-دوچرخه و سه چرخه سواری توسط آنهائی که داشتند و درخواست آنهائی که
نداشتند، برای یک
دور زدن و یا حد اقل، یک بوق یا زنگ زدن.
-طوقه کا (راندن طوقه ی دوچرخه با یک تکه چوب)
-اغوز کا (دوکشتی، سه کشتی، بنه خرتیکی ، ریکی نکه ره بیر، نکه،دست رجه
، شورتی بزوئن)-(اصطلاحات آن بازي بود. ضمنا جالب بود وقتی جمعی بازی
میکردند وآخرکار یکی برنده ی همه ی گردوها
مي شد، به منظور کر کری خوندن، گردو ها را در( شلوار پستون) خودش
میگذاشت و با زدن به زيرش و در آوردن صداي زياد گردو، با صدای بلند
میخواند: (اغوز کا کی کننه؟) یعنی کی جرات داره بیاد با من گردو بازی
کنه؟
-پیشه کا ، برای کسانی که گردو نداشتند با هسته ی هلو و پشمالی بازی میکردند.
-شاه وزیر كا (همراه بود با استفاده از ذغال یا سیاهی نوک علفی برای ریش
وسبیل گذاشتن).
-چلیک ماره کا – تب بستیک - وسط دئی کا .
- بدبدک کا )بادبادک بازی )، اصطلاحات آن: دنباله دار، بدون دنباله
زنجیری، فانوسی برای شب، کله زدن
، تاخت نکن، تاختی بونه، دست سینه زدن برای بیشتر بالا رفتن،(این
بادبادکها با کاغذ و واجزای دیگری مثل :تجن- ني تو پر) و یا اگر نبود، با
چوب جارو، آهه- و اگر نبود، با سازه خلال-رشته هاي باريك جارو ، سریش و
اگر نبود، با پلاتیم- پلوي نرم و چسبناك- و نخ ، که انواع آن نخ قرقره،
نخ دست دوزي ، نخ
لحاف دوزی ، نخ کوک، که باید به هم گره میزدیم)
- کلنگ کا، استفاده از چوبهای حدودا نیم متری با ضخامت 2 سانت، که نوکش
تیز شده بود و با قدرت میزدیم به زمین گلی ونرم و نفر بعدی، باید طوری
میزد که کلنگ حریف را واژگون میکرد وکلنگ خودش در زمین استوار باقی
میماند.
- فرفره بازی، دو نوع. یک نوع با کاغذ كه به نوک چوب وصل میشد، تا
مثل پنکه بچرخد. نوع دیگر با چوب تراشیده و مستقیم روی زمین چرخانده
میشد، یا دورش، نخ می پیچیدیم وطوری روی زمین ول
میکردیم که خوب بچرخد ، فرفره ی هرکسی ، بیشتر چرخید، اون برنده بود.
- ام زوو- که ورزش بسیار مناسب برای افزایش حجم ششها وبالا رفتن ظرفیت تنفسی بود.
-روروئک بازی، این وسیله با دو بلبرینگ و دو تکه تخته ویک تكه چوب به
عنوان فرمان ، ساخته میشد .موقع مسابقه یک پا روی روروئک و یک پا روی
زمین برای پازدن.
- اسب سواری با استفاده از یک چوب یا لله (ني) حدوا دومتری که با دست چپ
میگرفتیم و دنباله ي آن از لای پا ، روی زمین کشیده می شد و یک چوب کوچک
در دست راست، برای زدن به پشت اسب فرضي و هی هی کردن و تاختن(دویدن).
- خاک کا- تیل کا- شن کا. براي ساختن هر چيزي و يا ساختمان
- بازی با لاستیک، برای زدن گنجشک وقلاب سنگ وتیروکمان وتله گذاری برای
گرفتن تیکا واحیا وگرفتن زیگ و پرچیم شیخ از لابه لای پرچین ها.
- گو خامه (یک چیزی مثل کلاه را از سر یکی میگرفتند و برای یکدیگر پرت
میکردند وصاحب کلاه را گرفتار میکردند).
- خر ه سر بار دره ، خره خبر دار نیه ، یکی در جمع، چیزی را روی سر یکی
ديگر، میگذاشت واین شعر را میخواندند وهرکسی فکر میکرد روی سر خودش است.
کلا بازي سر کاری بود.
- شمشیر کا با چوب یا نی و یا روزهای بعد از برف سنگین، با یخ لیلک
های بزرگی که از سقف
ساختمانها آویزان بود.
- راه افتادن پشت سر آدمهاي (خاص) امثال خاله هما، گج رمضون، ابراهيم بكش
و اذیت کردن و
فحش ونا سزا شنیدن وخندیذن.
- ماش پرانی وپوست پرتقال پرانی با لوله ی خودکار، گاهی در کلاس وبراي
اذیت کردن معلم.
-چرخک کا، یک قوطی خالی واکس را با میخ به ته چوبی وصل میکردیم وروی
زمین میکشیدیم.
- جفتك چار گوش ، چند نفر در یک ردیف و با فاصله حدود دومتر خم میشدند
و یک نفر باید از بالای سر آنها میپرید .
- مرغنه جنگی که در شب عید رایج بود (اصطلاحات آن : باش وباش ، سره و
سره ، تهه وتهه، سره با تهه، لتاری، که هرکدام چند تخم مرغ می آوردند و
به هم میزدند. آنکه آخر کار تخم مرغ حد اکثر یک سر سالم
داشت، صاحب تمام تخم مرغ شکسته ه بود.
- تلفن زدن با استفاده از دو تکه ي قوطی واکس یا دو قوطی حلبی، که با
یک نخ بلند به هم وصل بود وبصورت کشیده , با فاصله ، دونفر با هم حرف
میزدند.
- پا زدن دوچرخه ای در یک چاله گل آلود که در کنار یک درخت بود و درخت،
نقش فرمان را بازی میکرد ،(مخصوص روزهای بارانی وباچکمه).
- میوه چینی از باغ همسایه(پرتقال دزدی ، انجیر یا اغوز دزدی با کپتل
زدن به اغوز دار ) و سر رسیدن باغبان و یا سگ نگهبان وهیجان مربوطه.
-تموشتونه چینی، ک کی مار چینی و تتونه چینی و چیدن هر چیزی که قابل خوردن بود.
- بازی دیواری ، با درب شیشه نوشابه (پپسی کلا سرزن) و یا با سکه،
چنانچه فاصله قرار
گرفتن سکه یا پپسی کلا سرزن يكي از یکی دیگر، کمتر از یک وجب بود،
اون برنده بود.
- کارهای (نه خوب) مانند خراب کردن کلاج کلی (لانه کلاغ). گرفتن قورباغه
و لاک پشت و روشن کردن آتش روی لاک پشت ، استعمال نوشادر در خر و جفتک
پرانی خر وخنده.
- سوت کا - سوت بلبلی- دس شیشم وهر کار پر سر وصدای دیگر.
- ماهی گیری با قلاب و سالیک (تور)که کار بزرگتر ها بود وما كوچكتر ها ،
حد اکثر برایشان، اجیگ (کرم خاکی) میگرفتیم.
علاوه بر بازی های مجاز فوق، بازی های غیر مجاز وبعضا نه خوب که در حقیقت
قمار به حساب می آمد، مثل ورق کا ، خال بالا، بیست و یک، شیر یا خط و
اغوزچالی و قاب کا که معمولا در هراز چاک برگزار میشد. علاوه بر آن جلو
مغازه مش ولی الله کاوه ( روبروي ژاندارمري)، آدمهای معروف مثل (قربون
کله
گوش و نعمت صغیر ) ، که ساکن کوچه ی ما نبودند. قمار هائی مثل دشی
پنزار)یعنی دهشاهی به پنج ریال) و خال سیاه خال سفید وپیچاندن نخ یا
تسبیح به گونه ای که دو تا چشمه داشت و مشتری انگشت در یک چشمه میکرد و
اوسا، نخ یا تسبیح را میکشید. اگر گیر میکرد برنده ودر غیر اینصورت
بازنده ، کلک بازی
مطلق برای خالی کردن جیب آدمهای ساده. با همکاری همدستانشان.
-انواع توپهاي قديم:
توپ پارچه ای با جوراب و کاموا که مادرها درست میکردند- توپ بادی با
استفاده از شکمبه گوسفند- توپ بادی با رویه چرمی چند تکه و توئی لاستیکی
که داخل آن قرار میگرفت وپس از باد کردن سر بندول آنرا میبستند وداخل
قسمت چرمی میگذاشتند وبا بند کفش ورودي آنرا می بستند- توپ لاستیکی -
توپ لاستیکی پنبه ای(توپ تنیس)- توپ تخم مرغی - توپ لاکی که بعد از دهه ی
40 آمد. بعدا بچه ها دولایه میکردند برای فوتبال وآخرش توپ سوزنی جدید
برای فوتبال و والیبال و بسکتبال-.
واقعا جالب بود که بچه های آن دوره از هر چیزی که دم دستشان بود وسیله ای
برای بازی می ساختند.وحتی اگر بچه ای وسیله ای برای بازی وشیطنت پیدا نمی
کرد، حداقل در حین عبور از خیابان چیزی مثل یک قوطی حلبی پیدا می کرد و
تا دم درب منزلش، به آن لگد مي زد و در کوچه، سر وصدا راه مي انداخت.
خلاصه اینکه بچه ها همواره در حال بن بری بنه (ورجه وورجه) بودند وسرحال
و شاداب، نه مثل الان که جلوي تلویزیون وکامپیوتر و.....که همه را کرخت
و چاق کرده است .
گر چه از اول گفته بودم طولاني است، ولي اینبار، رسما از پر نویسی پوزش میخواهم.
دوستدارتان:عبداله قهقائی