يادي از(سالهاي دهه ي 30) آمل
سلام
بسیار کوتاه بگم، بچه دبستانی های قدیم بنا به دلایل مختلف دوست داشتند به
زبان امروزی برای اوقات فراغت !!! تابستان برنامه ریزی! کنند . یکی از این
کارها:  فروش( شيرني آلات ململيات) بود.
 با 10تا15 ریال سرمایه و يك سيني، میشد رفت تا کارگاه مرحوم عطار زاده
در پائین بازار ویک سینی شیرنی آلات گرفت واز همان دم در کارگاه داد
کشید: (شینی آلات ،ململیات، تلا کله،  اسب ارابه ،  دوتا دهشاهی چارتا یک
قرون).
با اين اميد كه آیا آخر شب 2تا5ریال سود بکنی یانه؟ لازمه اش اين بود كه
از همان اول صبح ودر مسیر پائین بازار تا کوچه برزگرشانس بياري، عیاری
وتردستی ویا بچه شر ی به پستت نخورد تا  حالت را بگیرد وموجب شود والدین،
 نه تنها دگر بار سرمایه اي به تو  ندهند بلکه تا مدتها سرکوفت بزنند که
مثلا (نقی ننگ بیره تره بکوشه که ته چک سرماله روزی 3زار کاسبی کنه .تو
امروز یک تمننه باد
بدائی)- یعنی عرضه ی نقی که نصف قد ترا دارد از توبیشتر است او امروز
3ریال کاسبی کرد وتو یک تومان را به فنا دادی.
برای جلوگیری از تکرار اين  اتفاق ، این فروشنده ی عزیز نا چار از دوستش
کمک میگیرد واین تازه ابتدای داستان چدیدی است.
محصول قابل عرضه همانطوریکه گفتم بشتزیکی است که  به فرمهاي خروس واسب و
ارابه و...قالب زده شده وطبیعی است قالبها آنقدر دقیق روی هم سوار نميشه
که محصول بدون زایده باشد ونیاز به سمباده کاری وبرداشتن پلیسه نباشد. در
نتیچه به پیشنهاد رفیقی که نقش بادی گارد را هم بازی میکند وحتما هم باید
به توصیه های مامورین امنیتی و بادی گاردها گوش داد،  وگرنه..
.یک گوشه ی امنی پیدا میکنند وتک تک این شینی آلات را پلیسه برداری
میکنند، آنقدر كه، شیرینی،  دل بادی گارده را بزنند و را ه بیفتند برای
فروش.
 فریاد شینی آلات.... گوش فلک را کر میکند. تک وتوک مشتری هائی میآیند
ومیخرند. ولی مگر تمام میشود. الان دیگه نه تنها،  شیرینی دهن بادی گارد
برطرف شده و ديگر بار ، میل به خوردن مجانی دارد. بلکه دیگر دوستانش مثل
مگسان دور شیرینی جمع می شوند وهر کدام توقعی دارند.
 یکی مجانی میخواهد یکی نسیه میخواهد.  یکی با دیگری الکی دعوا راه
میاندازد وتنه می زند تا شيريني هات  بریزد و به هوای کمک كردن،  چند
تائی را شاپوری برن (یعنی بدزدند) .
 اگر هیجیک از اتفاقهای فوق نیفتد،  بادی گارد فروشنده را مجاب میکند که
چاقالو تر ها را بده لیس بزنم تا اندازه ی بقیه شود .
 گاهی از اوقات چند بچه تخس با برنامه ریزی قبلی،  یکی را میفرستادند جلو
تا یک دونه رو بگیره وفرار کنه.  فروشنده برای گرفتن حق خودش چه بسا که
سینی را روي  زمین گذاشته و به همرا ه بادی گارد
سارق را تعقیب میکنند واز آنطرف همدستان سارق به سینی شینی آل...میرسند.
و ادامه ی ماجرا.... سارق پس از اطمینان از حصول نتیجه،  به این بهانه که
خسته شدم ،  می ایسته ویک شيريني  دزدی را به فروشنده پس میده تا بدهگار
نباشد و (خین وخین ریزی) بعدی صورت نگیرد.(دشمنی ادامه دار نشود).
 بسیاری از اوقات فروشنده،  آویزان برادر،  خواهر ودائی وعمو و... میشود
تا جنس به پول تبدیل شود و از عوارض سوء بعدی جلوگیری گردد. در این مواقع
اکثرا مادران چه مادری ها که نکردند .
 این اتفاقات را که همگی واقعی  بود،  ولی ممکن است همه برای یک نفر
اتفاق نیفتاده باشه،  را در مسیر پائین بازار تا کوچه برزگر و مسیر حمام
هاشمی  و نزدیک مغازه حاجی انصاری بسیار دیدم.
فدای مادران،  که همگی با مرامند.
تا بعد....
 دوستدارتان عبداله قهقائي