ماه رمضان در آمل قدیم-حمام دم سحر-3
َشهرالرمضان المبارك في الآمل القديم – 3
سلام
بيچاره پسر بچه هاي قديم كه ناچار بودند، پس از خوردن افطار ، به اين دليل كه بايد سحر بيدار شوند، ناچار بودند زودتر بخوابند و پس از دوسه ساعت خواب توسط پدر بيدار شوند و بقچه ي حمام را زير بغل بگيرند و پشت سر بابا به حمام بروند. به گونه اي كه قبل از اذان صبح به سفره ي سحري برسند.
يكي را ميشناختم كه 5 پسر داشت و هر شب يكي را به حمام ميبرد.
ميدانستم كه روزه دار روزها نمي تواند به حمام آن دوران كه خزينه اي بود برود و غسل ارتماسي كند. چرا كه در رساله آمده بود ( سر زير آب كردن روزه را باطل ميكند.
ولي نفهميدم چرا بعد از افطار و قبل از خوابيدن پدرانشان آنها را به حمام نمي بردندو حتما بايد ساعاتي بخوابند و بعدا به حمام بروند.
پس مادران كي دخترانشان را به حمام ميبردند ، برايم مكشوف نگشت!
آيا مي شد هميشه تيمم بدل از غسل كرد يا نه را نيز در هيج رساله اي نديدم.
الان ديگه بايد خوشحال بود كه در هر خانه اي حمام هست.
در خاتمه بخشی از شعر(استاد مرتضی کیوان هاشمی) را شاهد میگیرم که فرموده:
کوک کن ساعتِ خویش !
که سحرگاه کسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی
دوستدارتان: عبداله قهقائي