بگو چی دیدم 21 - اورژانس بیمارستان

بگو چي ديدم 21
سلام
يادم مياد از بچگي شعري در ذهن داشتم كه فقط به كار مشاعره ميومد چرا كه تهش به ( ژ) ختم ميشد.
اين شعر اينه:
نانوايان لواش مي پختند
اندر اين كوچه هاي قژ در قژ!!
بار ها با اين شعر رقبامو بازوندم ولي هيچ وقت( قژ در قژ) را نديده بودم تا امروز!
چطور و كجا؟؟
الان ميگم:
تا حالا چند بار براي انجام MRI كمر و گردن و مغز ، به بيمارستاني رفته بودم كه مسير بخش تصوير برداري اش از درب اورژانس و مسيري جدا از اورژانس بود.
امروز كه مجددا براي (ام آر آي) مغز فندقي ام به آنجا رفتم ، ديدم:
گويا دولت تدبير و اميد در راستاي خدمتگزاري بيشتر تعداد تخت اورژانس بيمارستان را دو سه برابر كرد و مسير تردد بيماران به بخش MRI را به گونه اي در آورد كه كوچه هاي قژ در قژ را ديدم .
ناچار بودم از كنار تخت تمام بيماران به صورت مارپيچ عبور كنم تا به بخش تصوير برداري برسم.
البته بد هم نشد كه هيچ كه خيلي هم عالي بود.
چون با تعدادي از بيماران سلام و احوال پرسي كردم و با تعدادي از همراهان با مهرباني در اين زمينه كه ببخشيد اجازه بديد رد شم، تبادل كلام و لبخند و پوزخند كردم و اين يعني همان ( صله رحم به جاي آوردن كه ثواب دارد)
ثواب اين صله رحم ما نثار ارواح درگذشتگان وزير محترم بهداشت و دولت تدبير و اميد.
دوستدارتان: عبدالله قهقائي
+ نوشته شده در سه شنبه دوم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 18:10 توسط ع.قهقائی
|