خاطرات دوران کار(12)+ پایان کار احداث مرغداری
خاطرات دوران كار (١٢)
سلام
در تمام مدت جوشكاري، بنّا و چاه كن هم تعطيل كرده بودند و من افتادم دنبال گرفتن حواله و خريد و انتقال پشم شيشه و ايرانيت و سيم و كليدو پريز و هواكش و لامپ و پمپ آب و ساير ملزومات كه همگي با مشقت و بعضاً با پيشنهادات آنچناني همراه بود.
حالا ديگه يواش يواش آثار كم پولي هم خودش را نشون مي داد و گرفتن وام هم خيلي سهل نبود و اينكار را گذاشتيم براي ادامه ي كار.
چه درد سرتان بدهم كه كار جوشكار تمام شد و همزمان برقكار و بنا و ايرانيتكار آمدند و كارشان را انجام دادند محموله ي آخري سيمان هم مصرف شد و حد اقل يك دوازده تن كسر آورديم. با معرفي كشاورزي آمل نزد رئيس دامپزشكي استان رفتم و درخواستم را بهش دادم.
با لبخند و به شوخي گفت رفتي سيمانها را آزاد فروختي و بازم ميخواهي؟! در ادامه گفت: آنروز كه درخواست٤٥ تن سيمان را آوردي من امروز را ميديدم! چرا كه در شرايط مثل شما درخواستها يكصد و پنجاه تن بود كه ما چونه مي زديم و حدود صد تن ميداديم . اينگونه بود كه دوازده تن ديگر داد و كارمان انجام شد و ضمناً مهرباني اش سالها شامل حال من شد.
اين بزرگوار آقاي دكتر رستگار بود كه دو ، سه سال بعد بازنشسته شد و در بابل مرغداري تخمگذار راه انداخت و براي پيگيري رفع مشكلات، هر از چندگاهي به اتفاق به تهران مي رفتيم.
حالا ديگه تمام كارهاي ساخت و ساز انجام شد و برق هم آمد و حفر چاه نيز خاتمه یافت و نوبت خريد و نصب قفس بود. براي براورد هزينه ي خريد قفس اتوماتيك سي هزارتايي رفتيم و قيمتش به گونه اي بود كه حتي با اخذ وام از توانمان خارج بود و به ناچار با گرفتن٢٦٤ هزارتومان وام از بانك تجارت ، رضايت داديم تا قفس دستي نصب كنيم كه با اينكار ظرفيت مرغداري به يازده هزار تقليل يافت و بر آن اساس پروانه ي بهره برداري اخذ و رفتيم دنبال خريد جوجه ي سه ماهه و اينبار بانك كشاورزي به فرياد ما رسيد و سه ماه بعدش تخم مرغ توليدي مرغداري ما به صورت كوپني به قيمت هر كيلو ١٣٩ ريال در شهر توزيع گرديد.
اين روند توليد و عرضه ي تخم مرغ به قيمت و كانال دولتي حدوداً هفت سالي ادامه يافت تا روزي كه ما مرغهايي كه پير شده بودند و از رده بايد خارج مي كرديم را به مرجع دولتي تحويل گيرنده كه اسمش كميته ي اجرايي مرغ و تخم مرغ و زير مجموعه ي وزارت بازرگاني بود ، ( یادم مياد هر قطعه مرغ را ١٩٠ ريال يعني ١٩ تومان) فروختيم و قبل از اينكه بخواهيم دنبال جوجه و یا پولت( جوجه ي سه ماهه) برویم ، دولت، مرغ و تخم مرغ را آزاد اعلام کرد.
این اعلام برای مرغدارانی که مرغ جوان تخم ده در سالن داشتند دوره ی طلائی درآمدی بود، چرا که تخم مرغی که باید به کیلویی ۱۳۹ ریال بفروشند به سرعت کیلویی ۴۰ تومان و ۱۰۰ تومان و ۲۵۰ تومان شد و آخر دوره هم مرغ را آزاد فروختند و توانستند با پول فروش آزاد مرغ، مجددا جوجه ریزی کنند و ادامه ی فعالیت بدهند.
ما آن فرصت طلائی را پیدا نکردیم و به ناچار دو دوره یعنی چهار سال ، مرغداري را اجاره دادیم و سپس فروختیم.
در دوران کار مرغداری اتفاقاتی افتاد که در ادامه تعدادی از آنها را نوشته و تقدیم می کنم.
دوستدارتان: عبدالله قهقائی
۹۷/۹/۹
+ نوشته شده در شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۷ ساعت 14:25 توسط ع.قهقائی
|