خاطرات دوران کار( 2) + همکاری با شرکت ارازگل
|
خاطرات دوران کار (۲)
سلام
خدمتم تمام شد وهنوز ۲۲ بهمن نشده بود. روزی دوستی بنام علی کرمانی که مسئول باغات شرکت لاله باغ ارازگل، نرسیده به خانببین( شهري از شهر هاي شهرستان راميان) بود اومد پيشم و گفت فلاني، كاشت گلابي پايه مالينگ را كه به صورت ديواري است و گلابي هاش كمپوتي است را شروع كردم ولي متاسفانه بيماري قلبي خانمم كه نياز به جراحي باز دارد مرا وادار كرده است كه براي جراحي قلب، ببرمش اسرائيل و كاري را كه شروع كردم نميتونم به هركسي بسپارم. بيا و در اين فاصله براي اجراي اين پروژه كمك كن تا برم و برگردم.
منم انگار طالب اين تجربه! پذيرفتم . ايشون با خانمش رفت اسرائيل و يك ماهي از ٢٢ بهمن ٥٧ گذشته بود كه برگشتند و رفتيم پيششان براي عيادت.
معترضه بگم شركت لاله باغ ارازگل يكي از معظم ترين كشت و صنعتهاي كشاورزي دهه ي پنجاه كشور بود در منطقه گرگان كه گويا باني اش مهندس مهدوي نامي از وزراي كشاورزي پيش از آن و از اهالي بيرجند و همشهري علم وزير دربار كه هم كار زراعت و باغباني مي كردد و هم دامداري و مرغداري و صنعت. مثل كارخانه ي نئوپان و ورزاليت گرگان كه هنوز يكي از محصولاتش كه سيني ورزاليتي بود را در خانه دارم باعمر ٤٥ ساله.
مسئول باغاتش علي كرماني و مسئول زراعتش محمد شكاري.
بگذريم!
علي كرماني خانمش را برد اسرائيل و جراحي قلب باز كرد و برگشت و رفتيم به ملاقاتش.
حال خانمش خوب بود از جراحي . حال خودش هم خوب بود از احداث باغ جديد گلابي ديواري و كادوي تشكرش هم همان سيني ورزاليت كه هر وقت نگاش ميكنم انگار ديروز بود ازش گرفتم.
طبيعي بود در گفتگو، از اوضاع كشاورزي و باغداري اسرائيل از علي بپرسم و جوابش اين بود:
هر كجا كه مي رفتي بهترين و مرغوبترين محصولات كشاورزي و خصوصاً محصولات باغي كه با چرخ دستي، وانت، كاميونت، كاميون و يا تريلي و يا قطار حمل مي شد و اگه مي پرسيدي ؛ كجا؟ مي شنيدي فرودگاه! چرا ؟ براي صادرات!!
از كشاورزي اسرائيل در ايران يكبار ديگر هم بعداً خواهم گفت.
حالا بگو مرگ بر اسرائيل!!
دوستدارتان: عبدالله قهقائي
|
+ نوشته شده در شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۷ ساعت 14:0 توسط ع.قهقائی
|