خاطرات دوران کارمندی(8) + قرنطینه نباتی+ صادرات مرکبات به شوروی
خاطرات دوران کارمندی(۸)
سلام
گفته بودم که بعد از فروپاشی شوروی سابق، سیل صادر کنندگان محصولات کشاورزی براي صادر كردن پرتقال به كشور هاي تركمنستان و ازبكستان و گرجستان و آذر بايجان و قزاقستان و ...
به سوي اداره روان شد و صدور گواهي بهداشت قرنطينه به من سپرده شد. يادم داده بودند كه براي محصولاتي گواهي صادر كن كه :
١- آفت نداشته باشه
٢- همراه ميوه برگ و شاخه نباشه
٣- جعبه ي حاوي ميوه، نو باشه
فرم استاندارد قرنطينه به دو زبان فارسي و انگليسي بايد تكميل مي شد و پس از امضاء و مهر ، شماره دار مي شد.
اولين متقاضي صادرات كه مراجعه كرد، شرايط فوق را بهش تفهيم كردم و گفتم هر موقع محموله ات آماده شد اعلام كن بيام براي بازديد و اگر درست بود گواهي بهداشت بهت ميدم كه صادرات را انجام بدهي. رفت و دو سه روز ديگر آمد و اعلام كرد بارم آماده است.
رفتم و به طور تصادفي تعدادي از جعبه ها را براي بررسي انتخاب كردم و خالي كردم و ديدم سه مشخصه ي مقررات تعيين شده را دارد اما در هر جعبه ، پرتقالهاي ريز اندازه ي گردو در پائين و پرتقالهاي اندازه ي كله ي گربه! در رديف بالا چيده شده!
يك لحظه ذهنم رفت به سيب جعبه اي كه هميشه از ميدون تره بار مركزي آمل براي خونه ي خودم مي خريدم.
بالا درشت و پائين ريز و آهي كه از نهادم در مي آمد و براي جعبه پر كن آرزو مي كردم كه به وجدانش رجوع كند و يكرنگ باشد. كاري نكند كه متقلبش بخوانم!!!
پيش خودم فكر كردم اگه اين محموله به ازبكستان برسه و يك ازبك اون را باز كنه و چنين وضع متقلبانه اي را ببينه، در مورد ايران و ايراني چي فكر خواهد كرد؟!
اصلاً به باورم در نمي آمد كه من عاملي براي تائيد اين ( بلا نسبت پدر سوخته بازي!) باشم.
براي پيشگيري از فحش خوري و صد البته به خاطر از دست ندادن بازار صادرات تصميم گرفتم: به سه ماده ي فوق الذكر يك نر!! ( يكدست بودن ) را هم اضافه كنم.
اعتراض متقاضي و چك و چونه زدن با متقاضي و با استان به آنجا رسيد كه شرط انجام اين وظيفه، قبول شرط يكدست بودن شد برايم.
متقاضي ناچار شد يكبار ديگر پرتقالها را يكدست در جعبه ها بچيند و گواهي بگيرد و برود.
اين روش كار ادامه داشت و چند نفري هم پاي ثابت صادرات پرتقال!
روزي يكي از فاميلهاي بسيار عزيز و همخون من به همراه باغداري از روستاي حسين آباد كه يكي از مراكز اصلي توليد پرتقال آمل بود، آمدند و فاميلم دوستش را معرفي كرد و گفت ميخواهد پرتقال صادر كند. با خوشرويي پذيرفتمشون و به چهار موردي كه بايد رعايت كند اشاره كردم و تاكيد كردم هر موقع محموله ي شما آماده باشد براي بازديد مي آيم . بار اول بازديد محموله داراي آفت بود ، نپذيرفتم. بار دوم حاوي شاخ و برگ بود. بار سوم بار چيده شده بود. بار چهارم كل محموله هر چهار نوع عيب را داشت!!
خلاصه اينكه طرف نخواست سالم كار كنه و آخر الامر موفق به اخذ گواهي بهداشت و صادرات نشد.
همانطوري كه انتظارش ميرفت،
فاميلم براي پرسيدن علت و يا شايد گله اومده بود، كه يكبار ديگر به چهار مورد اشاره كردم و گفتم فردا با هم ميريم و بار را ببين اگر تو پسنديدي كه وفق مقررات است، من گواهي را صادر مي كنم. اين اتفاق فردا افتاد و فاميلم آنقدر وجدان داشت كه محموله را مطابق مقررات نداند.
دوستدارتان: عبدالله قهقائي
+ نوشته شده در یکشنبه نهم دی ۱۳۹۷ ساعت 12:7 توسط ع.قهقائی
|