چی بپوشم مردونه
خاطره از دوران دانشجويي
سلام
اين كه چي بپوشم داستان جالبي است كه بعضا موجب شوخي و خنده مي شود خصوصاً اگر از دهان آقايان بجهد!!
طرح اين سوأل نزد خانمها كه تنوع مدل و رنگ لباسهاشون زياده و از سوي ديگر، دقتشون بالا و ماندگاري اطلاعات  اينكه : فلاني، كي و كجا چه لباسي پوشيده 
بود، در ذهن بسيار بالا،  خيلي عجيب نيست.
خاطره اي تحت اين عنوان كه امروز ديگه چي بپوشم از دوره ي دانشجويي دارم به اين صورت كه در خوابگاه بوديم و صبح ها كه ميخواستيم بريم براي صبحانه و كلاس، يكي از دوستان عليرغم غروغر ما هميشه ديرتر حاضر مي شد. بنده خدا شايد زودتر از ما هم از رختخواب بلند مي شد ، اما تو انتخاب لباس عقب ميموند.
دقايق طولاني جلوي كمد لباسش مي ايستاد و چوب رختي هاي حامل لباس را جلو و عقب مي برد تا بين يك دست كت و شلوار تقريباً! ! سرمه اي و يك شلوار جين و يك كاپشن كوتاه جين!!
بتونه لباس مناسب انتخاب كنه.
خوشبختانه پيراهن و جوراب و كفشش متنوع نبود.
ما هم هولش مي كرديم ، گاهي لباسش آنطوري كه بايد و شايد، ست نمي شد.
ياد اون ايام به خير.
دوستدارتان: عبدالله قهقائی